- 1398-06-29
- ارسال شده توسط: Admin
- بخش: تحلیل تکنیکال جان مورفی

الگوی برگشتی سر و شانهها
اجازه دهید نگاهمان را معطوف به بهترین و مهمترین و درعینحال قابلاعتمادترین الگوی برگشتی یعنی سرو شانهها کنیم.
به علت اهمیت بالای الگوی برگشتی وقت زیادی را صرف مطالعه این الگو خواهیم کرد و جزئیات این الگو را به بحث میکشیم.
تمام الگوی برگشتی باکمی تغییرات جزئی تنها حالت خاصی از نمودار سر و شانهها میباشند و نیازی به توضیح مفصل آنها نیست.
این الگوی برگشتی مهم مانند تمام الگوها، تابعی از نظریه روند که در فصل 4 موردبررسی قرار گرفت میباشد.
موقعیتی را در یک روند صعودی با امواج بالارونده تصور کنید که جنبش و تحرک امواج آن بهتدریج کاهش مییابد.
روند صعودی برای مدتی متوقف میشود. در این زمان قدرت عرضه و تقاضا به تعادل میرسد.
ناگهان عرضه شدت میگیرد و خط حمایت افقی بین سقف و کف شکسته میشود و روند نزولی جدیدی به وجود میآید.
روند نزولی جدید قلهها و فرودهای جدید خود را دارد.
حال ببینیم این سناریو چگونه در مورد الگوی سر و شانه به وقوع میپیوندد (شکلهای 5-1- الف و 5-1- ب را مشاهده کنید).
در نقطه A روند صعودی همانطور که انتظار میرود بدون هیچ علامتی از سقف بودن به کار خود ادامه میدهد.
حجم معاملات نیز با افزایش قیمت افزایش مییابد و به سطوح بالای جدیدی میرسد که کاملاً طبیعی است.
سرازیر شدن به سمت نقطه B با حجم بالاتری همراه است که این نیز مورد انتظار است.
در نقطه C یک چارتیست هوشیار ممکن است متوجه بشود که حجم در روند افزایشی که از نقطه A شروعشده کمی کمتر از رالی قبلی است.
این تغییر بهخودیخود اهمیتی ندارد اما بهعنوان یک چراغ زرد در ذهن تحلیلگر باقی میماند.
قیمت دوباره شروع به افت میکند تا نقطهی D و حتی ممکن است آشفتگی بیشتری هم به وقوع بپیوندد و نزول حتی تا پایینتر از قله موج قبلی در نقطه A ادامه یابد. توجه کنید که در روند صعودی، پیک قبلی باید بهعنوان حمایت برای امواج آتی عمل کند.
رسیدن قیمت به کمتر از نقطه A، تقریباً در نقطهی پایینی قبلی B زنگ خطری برای این موضوع است که نکتهی مبهمی در این روند روبه بالا وجود دارد.
طی یک رالی افزایشی قیمت دوباره به نقطه E میرسد ولی قادر به رسیدن به حد بالایی در نقطهی C نخواهد بود.
اینجا نیز حجم معاملات نسبت به دو قلهی دیگر کم میشود (آخرین رالی نقطه E معمولاً به حدود نصف یا دوسوم فاصله بین نقطه C و D میرسد) برای ادامه روند صعودی هرکدام از نقاط بالایی باید از نقطه
شکل 5-1- الف. مثالی از نمودار سر و شانه. شانههای چپ و راست (نقاط A و E) ارتفاعی برابر دارند. سر (نقطه C) از هر دو شانه بلندتر است.
به کم شدن حجمها در هر پیک دقت کنید.
الگو در نزدیکی زیرخط گردن کامل شده است (خط شماره 2) کمترین هدف قیمت فاصله عمودی بعد از شکست، مقدار عمودی فاصله سر از خط گردن میباشد.
معمولاً بعد از شکست، برگشتی به خط گردن مشاهده میشود ولی سهم موفق به شکستن خط گردنی که قبلاً آن را یکبار شکسته است، نمیشود.
بالایی رالی پیش از خود فراتر بروند.
با ناتوانی صعود رالی E دررسیدن به قله قبلی در نقطهی C نیمی از ملزومات برای شروع روند نزولی جدید را که اصطلاحاً موج پایینرونده نامیده میشود، به دست میآید.
در این زمان شکست خط روند اصلی بالایی که پیشازاین در نزول نقطه D شکسته شد همچنان اهمیت خود را بهعنوان یک اخطار حفظ میکند.
اما علیرغم همه این هشدارها تنها چیزی که ما میدانیم این است که روند از حالت بالارونده به حالت مستقیم تغییر شکل داده است؛ که این ممکن است باعث نقد کردن خریدها در بازار بشود اما بهاندازه کافی توجیهکننده موقعیت فروش نیست.
شکل 5-2-ب. نمودار سر و شانههای سقف. سهنقطه ماکزیمم مشاهده میشود که در آن سر نسبت به دو شانه بالاتر میباشد.
برگشت سهم را به خط گردن پس از شکست همراه با فلش نگاه کنید.
شکسته شدن خط گردن و کامل شدن الگو
خط نسبتاً صافی را میتوان در زیر نقاط پایینی رسم کرد (نقاط B و نقطه D) که گردن نامیده میشود (به خط شماره 2 در شکل 5-1- الف نگاه کنید).
این خط عموماً بالارونده با شیب ملایم مثبت است (اگرچه برخی اوقات این خط کاملاً افقی یا صاف و در مواقع نادری شیب نزولی دارد).
عامل تعیینکننده کیفیت نمودار سر و شانهها، شکست قطعی خط گردن است.
در این حال قیمت در حوالی خطوط روند مربوط به کفها در نقاط B و D نوسان کرده است و خط حمایت را در نقطه D شکسته و تقریباهمهچیز برای آغاز یک روند نزولی و موجهای پایینرونده آماده است.
روند نزولی جدید سقفها و کفهای کاهشی دارد که نقاط E و D و C و F هستند. حجم معاملات با شکسته شده خط گردن باید بهطور چشمگیری افزایش یابد.
البته افزایش قابلملاحظه در حجم معاملات در یک روند کاهشی در مراحل اولیه بازار از اهمیت زیادی برخوردار نمیباشد.
حرکت برگشتی
معمولاً یک حرکت برگشتی بهصورت جهش به بالاتر از خط گردن یا تا حد نقطه پایینی قبلی یعنی نقطهی D (به نقطه G نگاه کنید) رخ میدهد که هر دو اینها بهعنوان مقاومت برای روند شناخته میشوند.
البته وقوع حرکت بازگشتی حتمی نیست و گاهی نیز یک جهش بسیار کوچک است.
حجم معامله در این هنگام میتواند در تشخیص اندازه این جهش و حرکت برگشتی کمککننده باشد.
اگر شکست اولیه خط گردن با معاملات سنگینی انجامشده باشد احتمال وقوع بازگشت کم است زیرا افزایش فعالیت روند نزولی را باقدرت بیشتری مشخص میکند.
معاملات کمتر در هنگام شکست خط گردن احتمال وقوع برگشت بیشتری را به همراه دارد.
البته جهش باید با حجم معاملات کمی همراه بشود، ولی روند نزولی جدید بعدی همراه با فعالیت معاملاتی بیشتری خواهد بود.
جمعبندی و خلاصه
در اینجا سرفصلهای اصلی مربوط به الگوی سر و شانه سقف را مرور میکنیم.
- وجود یک روند صعودی اولیه
- شانهی چپ حجم معاملات سنگینتری دارد (نقطه A) و با یک موج نزولی به حفرهی نزولی B دنبال میشود.
- رالی دوم برای صعود آغاز میشود که با حجم معاملات کمتری همراه است (نقطه C).
- کاهش بعد از قله دوم یعنی تا پایینتر از قله اول (نقطه A) ادامه مییابد و به سمت پایینترین نقطه حفرهی نزولی قبلی حرکت میکند (نقطه D).
- رالی سوم (نقطه E) آغاز میشود و حجم معاملات کم آن قابلتوجه میباشد و هرگز نمیتواند به قلهی قبلی صعود کند (نقطه C).
- الگو با شکسته شدن خط گردن کامل میشود.
- حرکت برگشتی به سمت خط گردن (نقطه G) که در ادامه روند نزولی را به دنبال دارد.
چیزی که کاملاً مستند است وجود سه موج قابلتشخیص است. موج میانی (سر) بلندترین ارتفاع را نسبت به دو شانه (نقاط A و E) داراست.
الگو تا زمانی که به خط گردن بهطورقطع شکسته نشده باشد و قیمت زیر آن قرار نگرفته باشد کامل نمیشود.
در اینجا دوباره نفوذ در حد 1-3% زیرخط گردن برای ما ملاک است.
یا اینکه بهطورقطع (مثلاً دو روز کاری) قیمت زیرخط گردن بسته شود که در این حالت شکسته شدن خط گردن تائید میشود.
اما تا زمانی که در جهت پایین خط گردن شکسته نشود همواره احتمال اینکه یک الگوی واقعی سر و شانه نداشته باشیم وجود دارد و ممکن است روند رو به
بالا مجدداً آغاز شود.
اهمیت حجم معامله
حجم معامله در الگوی سر و شانههای واقعی نقش بسیار مهمی را در تائید آن بازی میکند، همانطور که در همه الگوهای قیمت از اهمیت زیادی برخوردار است.
بهعنوان یک قانون کلی قله دوم (قسمت سر) باید با مقدار حجم معامله کمتری نسبت به شانه چپ همراه باشد.
اینیک شرط لازم نیست اما وقوع این اتفاق میتواند یک اخطار زودهنگام مبنی بر کاهش فشار خرید نسبت به قبل تلقی گردد.
مهمترین اخطار حجم معاملات در موج سوم رخ میدهد (شانه راست). حجم باید در این قله به میزان قابلتوجهی نسبت به دو قله قبلی کمتر باشد.
سپس هنگام شکسته شدن خط گردن حجم باید بیشتر شود و در زمان انجام حرکت برگشتی به خط گردن باید میزان کمتری داشته باشد.
درنهایت وقتی الگوی برگشتی اتفاق میافتد افزایش مجدد یابد.
همانطور که پیشتر اشاره شد حجم در هنگام تکمیل قلهها حجم نقش کمرنگتری را ایفا میکند.
اما در برخی نقاط برای ادامه روند کاهشی، حجم معامله باید افزایش پیدا کند.
حجم معامله در نقاط قهر یا پایینی نقش بسیار مهمی را بازی میکند و این موضوعی است که باید بهزودی به آن بپردازیم.
اجازه دهید به مفاهیم اندازهگیری الگوهای سر و شانه بپردازیم.
ادامه دارد ……..
جمع آوری و ترجمه از کتاب:
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه
ادامه مطلب در : برگ هفدهم
قسمت قبل در : برگ پانزدهم
شروع این آموزش در : برگ اول