- 1398-06-09
- ارسال شده توسط: Admin
- بخش: تحلیل تکنیکال جان مورفی

خط کانال
خط کانال یا بهاصطلاح خط برگشت، حالت مفید دیگری از تکنیک خط روند است.
بعضیاوقات روند قیمت بین دو خط موازی (خط روند اصلی و خط کانال) شکل میگیرد.
همواره وقتی چنین کانالی به وجود بیاید و تحلیلگر از وجود آن آگاه شود میتواند نتایج مفیدتری از این مطلب به دست آورد.
رسم کردن خط کانال نسبتاً ساده است در روند صعودی (شکل 4-16- الف را ببینید) ابتدا خط روند اصلی را در امتداد نقاط پایینی روند رسم کنید.
سپس یک خط نقطهچین از نقطهی اول بالایی (نقطهی 2) موازی با خط روند رسم کنید.
این دو خط در حرکت صعودی خود به سمت راست یک کانال را تشکیل میدهد. اگر موج صعودی بعدی به خط کانال رسید و برگشت (در نقطهی 4)، یعنی اینکه احتمالاً کانال وجود دارد.
هنگامیکه قیمت به خط روند اصلی بازمیگردد احتمال وجود کانال بیشتر است.
همین موضوع دربارهی روند نزولی، البته در جهت مخالف صادق است (شکل 4-16- ب را ببینید).
ارزش چنین موقعیتهایی از همان نگاه اول پیداست.
خط روند اصلی میتواند برای ورود به بازار و خرید به کار برود و خط کانال میتواند بهعنوان منطقهی فروش لحاظ شود.
معامله گران پر ریسک از خط کانال بهعنوان زمان ورود به بازار در جهت مخالف روند استفاده میکنند ولی معامله کردن در جهت مخالف روند میتواند بسیار خطرناک و پردردسر باشد.
شکل 4-16- الف. نمونهای از کانال روند است. ابتدا خط روند اصلی رسم شده است (بین نقاط 1 و 3) خط کانال (خط نقطهچین) باید در اولین نقطهی بالایی روند یعنی نقطهی 2 رسم گردد که با خط روند اصلی موازی است.
شکل 4-16- ب. کانال روند کاهشی. این کانال رو به پایین از نقطهی 2 موازی با خط روند اصلی (خط بین 1 و 3) رسم شده است.
اغلب قیمت در کانال باقی میماند.
شکل 4-16- ج. ملاحظه میکنید که چطور قیمت بین نقاط بالایی و پایینی کانال در مدت 25 سال نوسان کرده است.
در سالهای 1987، 1989 و 1993 قیمت به سقف یا به خط بالای کانال برخورد کرد و در سال 94 قیمت به کف کانال رسیده است.
در مورد روندهای اصلی، هرچه کانال به مدت طولانیتری حفظ شود (و تعداد دفعاتی که قیمت به دو طرف این کانال برخورد میکند و بازمیگردد بیشتر باشد) قطعاً اهمیت و اعتبار بیشتری پیدا میکند.
شکسته شدن خط روند اصلی بیانگر وقوع تغییر مهمی در روند است اما شکسته شدن خط کانال صعودی دقیقه معنی عکس میدهد و بیانگر شتاب بیشتر در روند موجود است.
بعضی از معامله گران بهمحض اطمینان یافتن از خط بالایی در روند صعودی، اقدام به خرید بیشتری میکنند.
کاربرد دیگر کانال روند این است که عدم تشکیل کانال بهوسیلهی نقطهها، اخطاری در مورد ضعیف بودن روند است.
در شکل 4-17 ناتوانی قیمت دررسیدن به خط کانال بالایی (نقطهی 5) اخطار زودهنگامی دربارهی بازگشت روند است و احتمال شکسته شدن خط دیگر یعنی خط روند اصلی را افزایش میدهد.
شکل 4-17. عدم توانایی قیمت برای رسیدن به خط کانال بالایی اغلب این اخطار را میدهد که احتمالاً خط روند پایینی شکسته خواهد شد.
ملاحظه میکنید که ناتوانی قیمت دررسیدن خط کانال بالایی (نقطهی 5) در ادامه باعث شکسته شدن خط روند اصلی در نقطهی 6 شده است.
بهعنوان یک قانون کلی ناتوانی حرکت قیمت (در یک کانال محکم) دررسیدن به هریک از خطوط کانال، معمولاً بیانگر این است که روند در حال تغییر است و احتمال شکسته شدن خط کانال دیگر را افزایش میدهد.
از کانال برای تنظیم خطوط اولیهی روند استفاده میشود (شکلهای 4-18 و 4-19 را ببینید).
اگر قیمت به مقدار قابلتوجهی از خط کانال فراتر رود میتوان دریافت که با روند محکمی مواجه هستیم.
بعضی از چارتیستها در این هنگام خط روند با شیب تندتری را از آخرین حفره (موج) نزولی قبلی موازی با خط کانال جدید رسم میکنند (در شکل 4-18 نشان دادهشده است).
شکل 4-18. وقتیکه خط بالایی کانال شکسته شود (مثل موج 5) خیلی از چارتیستها خط روند اصلی را موازی با خط کانال جدید رسم میکنند.
بهبیاندیگر خط 4-6 موازی خط 3-5 رسم میشود. چون روند صعودی شتابدار است بدین معنی است که خط روند بالایی نیز باید به همینگونه باشد.
شکل 4-19. هنگامیکه قیمت نمیتواند به خط بالایی کانال برسد و خط روند نزولی در بالای روند کاهشی رسم میشود (خط 3-5) خط کانال ابتدایی را میبایست از نقطهی پایینی 4 موازی با خط روند اصلی رسم کرد.
گاهی اوقات خط پایینی کانال میتواند نشاندهندهی خط حمایت اولیه باشد.
اغلب خط حمایت جدید پرشیبتر بهتر از خط روند کم شیب قبلی عمل میکند.
به همین نحو در یکروند صعودی چنانچه قیمت نتواند به خط بالایی کانال برسد بدین معنی است که باید یک خط حمایت جدید از پایین حفره (موج) نزولی و موازی با خط مقاومت بالایی که از بالای دو موج قبلی میگذرد، رسم کنیم.
خطوط کانال ابزارهای اندازهگیری هستند.
هنگامیکه قیمت از خطوط کانال عبور میکند معمولاً بهاندازهی عرض کانال بهسادگی میتواند قیمتهای هدف را در صورت شکسته شدن هر دو خط (خط کانال و خط روند اصلی) به دست آورد.
همواره باید به خاطر داشت که خط روند اصلی بسیار مهمتر و قابلاطمینانتر از خط کانال است.
خط کانال کاربرد ثانویه تکنیک خط روند است اما خط روند همیشه بهاندازهی کافی کاربرد داشته که وجودش را در بین ابزارهای تحلیل تکنیکی توجیه کند.
درصد تصحیح یا برگشت
در روندهای نزولی و صعودی که مثال زده شد خواننده بدون شک دریافته که بعد از هر حرکت مهم در بازار، قیمتها معمولاً کمی به سمت روند قبلیشان بازمیگردند و سپس حرکت در مسیر اصلی را آغاز میکنند.
این حرکات معکوس قیمت، اغلب بهاندازهی درصدهای قابل پیشبینی اتفاق میافتند. یکی از شناختهشدهترین آنها 50% بازگشت است (بهاندازهی %50 از طول روند کاهش مییابند).
مثلاً اگر در یکروند صعودی بازار قیمت از 100 به 200 واحد برسد پیش از اینکه روند برای صعود مجدد آماده شود بهاحتمالزیاد قیمت در زمان تصحیح به حدود 150 واحد کاهش مییابد.
اینیکی از رخدادهای شناختهشدهی بازار است که بهطور مدوم اتفاق میافتد و این درصد تصحیح یا بازگشت در تمام انواع روندها از قبیل روند بزرگ، متوسط یا کوتاهمدت رخ میدهد.
علاوه بر50% تصحیح یا برگشت درصدهای حداقل و حداکثر یا برگشت یکسوم و دوسوم نیز بسیار متداول هستند.
بهبیاندیگر ارتفاع یکروند را میتوان به 3 قسمت تقسیم کرد.
معمولاً بازگشت یا تصحیح 33% و حداکثر 66% میباشد. به این معنی که در تصحیح روندهای قوی معمولاً قیمت بهاندازهی یکسوم حرکت قبلی خود بازگشت میکند.
به دلایل زیادی این اطلاعات کاربردهای مهمی دارند.
اگر معاملهگر مترصد یافتن زمان مناسب برای خرید در پایین بازار باشد میتواند محدودهی 33 تا 50 درصد تصحیح را بهعنوان یک محدودهی امن بهعنوان فرصت خرید در نظر بگیرد (شکلهای 4-20- الف و 4-20- ب).
حداکثر تصحیح 66% است که به معیار بهخصوص تبدیلشده است.
اگر روند قبلی بخواهد باقی بماند تصحیح قیمت حداکثر تا 66% انجام میپذیرد. این نقطه دارای ریسک پایین برای خرید در روند صعودی و فروش در روند نزولی میباشد.
اگر قیمت از 66% فراتر برود احتمال تغییر جهت روند بیشتر شده و اغلب در چنین مواقعی قیمت به نقطهی اولیهای که روند قبلی از آن قیمت شروعشده، بازمیگردد، یعنی تصحیح 100% اتفاق میافتد.
احتمالاً متوجه شدهاید که سه میزان تصحیح یا برگشت که اشاره شد (50%، 66% و 33%) از نظر داو سرچشمه میگیرد.
شکل 4-20-الف. قیمت قبل از اینکه در مسیر اصلی خود قرار گیرد در حدود نیمی از روند قبلی خود را تصحیح میکند. این مثال تصحیح 50% را نشان میدهد. تصحیح حداقل در حدود و حداکثر در حدود روند قبلی است.
هنگامیکه فصلهای موج الیوت و فیبوناچی را مطالعه کنید خواهید دید که در آن مباحث تعقیبکنندگان روند از نقاط تصحیح 38% و 62% استفاده میکنند.
من پیشنهاد میکنم از ترکیب هر دو روش یعنی حداقل 33-38% و برای حداکثر از 62-68% استفاده شود.
بعضی از تحلیلگران نیز این اعداد را گرد میکنند یعنی از محدودهی 40-60% برای تصحیح استفاده میکنند.
کاربران نظریهی W.D.GANN معتقد هستند که ساختار یکروند به 8 قسمت تقسیم میشود ( ) همچنین GANN احساس کرد که نقاط و اهمیت خاصی دارند یعنی نقاط 38% و 50% و 62%.
او همچنین اهمیت تقسیم روند به سه قسمت یعنی (33%) و (66%) را نیز دریافته بود.
شکل 4-20- ب. سه خط افقی 38% و 50% و 62% را نشان میدهند که سطوح بازگشتی را از نقطهی پایینی در آوریل 1997 تا نقطهی بالایی یعنی آگوست 97 اندازهگیری میکنند. اولین موج نزولی تا خط 38% رسیده و موج دوم کاهشی تا خط 62% کاهشیافته و سومین موج نیز تا نزدیکیهای خط 50% رسیده است.
اکثر تصحیحها یا بازگشتها در محدودهی 38% تا 50% حمایت میشوند.
خطوط 38% و 62% نقاط بازگشتی فیبوناچی هستند و در بین چارتیستها بسیار رایج میباشند.
خطوط شتاب
میخواهیم تکنیک دیگری که در حقیقت ترکیب خطوط روند با درصدهای تصحیحی یا بازگشتی است را معرفی کنیم: خط شتاب (speedline).
این تکنیک که بهوسیلهی Edson Gould طراحی شد، صورت دیگری از این نظریه است که روند را به سه قسمت تقسیم میکند.
اختلاف اصلی بین خطوط شتاب با درصدهای تصحیحی یا برگشتی این است که خط شتاب میزان سرعت روند صعودی یا نزولی را تعیین میکند.
برای رسم خط شتاب افزایشی بالاترین نقطهی روند صعودی را پیدا کنید (شکل 4-21- الف را ببینید).
این نقطه را با یک خط عمودی به پایین نمودار جایی که روند از آن قسمت شروعشده است، متصل کنید.
سپس این خط عمودی را به سه قسمت تقسیم کنید ( و ). خطوط شتاب با وصل کردن نقطهی ابتدایی روند به دونقطهای که در خط عمودی مشخصشدهاند یعنی نقاط یکسوم و دوسوم رسم میشوند.
در روند نزولی عکس این حالت را اعمال میکنیم.
خط عمودی را از نقطهی پایینی تا بالای نمودار جایی که روند ابتدا از آن قیمت شروعشده رسم میکنیم و سپس با دو خط ابتدایی روند را به نقاط و خط عمودی وصل میکنیم (شکلهای 4-21- الف و 4-21 – ب را ببینید).
هر وقت که نقطهی اوج جدید در روند صعودی یا نقطهی قعر جدید در روند نزولی ایجاد میشود باید خطوط جدیدی را رسم کرد. به این دلیل که خطوط شتاب مابین ابتدای یک خط روند و نقاط و رسم میگردند ممکن است این خطوط با نوسانات قیمت برخورد کنند.
شکل 4-21- الف. نمونهای از خطوط شتاب در روند صعودی.
فاصلهی عمودی بین نقطهی بالایی تا نقطهی ابتدایی روند به سه قسمت تقسیمشده است.
دو خط روند از نقطهی 2 و 3 رسم میشود. خط بالایی خط شتاب و خط پایینی خط شتاب میباشد.
این خطها میبایست مانند حمایت در زمان تصحیح قیمت عمل کنند. زمانی که شکسته شوند به خطوط مقاومت تبدیل میشوند.
در برخی مواقع قیمت با این خطوط تقاطع ایجاد میکند.
شکل 4- 21- ب. خطوط شتاب در روند نزولی.
در چنین شرایطی خطوط روند در بالا یا پایین نقاط اوج یا نقاط قعر رسم نمیشوند بلکه از میان نمودار قیمت عبور میکنند.
اگر روند صعودی در حال تصحیح خود باشد روند نزولی تصحیح، معمولاً در حوالی خط شتاب بالایی متوقف میشود (خط شتاب ).
اگر متوقف نشد قیمت تا خط شتاب پایینی سقوط میکند و اگر این خط نیز شکسته شد قیمت احتمالاً تا نقطهی شروع روند قبلی افت میکند.
در روند نزولی، شکسته شدن خط شتاب پایینی علامت این است که احتمالاً قیمت تا خط بالایی صعود میکند و اگر این خط را نیز بشکند با یک موج صعودی به قیمت ابتدایی روند قبلی میرسد.
همانند تمام خطوط روند، خط شتاب نیز هنگامیکه شکسته شود نقش خود را عوض میکند؛
بنابراین هنگام تصحیح روند صعودی اگر خط بالایی ( ) شکسته شود و قیمت تا خط کاهش یابد و سپس موج صعودی ازآنجا آغاز شود خط بالایی نقش یک مقاومت را بازی میکند.
هنگامیکه خط بالایی شکسته شود اخطاری در مورد این است که نقاط اوج قبلی موردتردید قرار دارند و نقطهی اوج جدیدی درراه است. همین قانون در روند نزولی نیز صادق است.
جمع آوری و ترجمه از کتاب:
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه
ادامه مطلب در : برگ چهاردهم
قسمت قبل در : برگ دوازدهم
شروع این آموزش در : برگ اول