- 1398-07-11
- ارسال شده توسط: Admin
- بخش: تحلیل تکنیکال جان مورفی

الگوی برگشتی – 2
پیدا کردن هدف قیمتی در الگوی برگشتی
نحوه به دست آوردن هدف قیمتی در نمودار سر و شانه با توجه به ارتفاع الگوی برگشتی تعریف میشود.
فاصله عمودی سر (نقطه C) را تا گردن محاسبه کنید.
سپس روی این فاصله جایی که خط گردنشکسته میشود را مشخص کنید.
برای مثال بالاترین نقطه سر را عدد 100 فرض کنید و خط گردن را روی عدد 80 فاصله عمودی بین این دونقطه را محاسبه میکنند .
که بهطور واضح عدد 20 میباشد.
این بیست واحد باید از سمت پایین روند نزولی، جایی که خط گردنشکسته میشود نیز محاسبه شود.
مثلاً اگر در شکل 5-1 الف، خط گردن در نقطه 82 شکسته شده است
در این صورت هدف قیمتی 20 واحد کمتر یعنی 62 میباشد. (62 = 20 – 82).
تکنیک دیگری که برای ما همان را انجام میدهد ولی کمی سادهتر است
اینکه ارتفاع موج دوم کاهشی (نقطه C تا D) را اندازه بگیریم و آن را دو برابر کنیم.
در هر دو روش میتوان گفت هرچقدر الگوی برگشتی ما الگوی بزرگتری باشد و جهشهای بلندتری داشته باشد هدف قیمتی آن نیز بزرگتر خواهد بود.
شبیه آنچه در فصل 4 توضیح دادهشده محاسباتی که برای اطمینان از نفوذ و شکست خطوط روند انجام میشود برای الگوهای سر و شانه نیز انجام میشود.
قیمتها در پایین خط گردن دقیقاً همان فاصلهای را طی میکنند که در بالای خط گردن طی کردهاند.
در مطالعات آتی درباره الگوهای قیمت خواهید دید که بیشتر اهداف قیمتی در نمودارهای میلهای مبتنی بر ارتفاع یا جهشها در الگوهای مختلف میباشد.
موضوع ارتفاع الگو و محاسبه این فاصله از نقاط شکسته برای تعیین قیمتهای هدف مرتباً تکرار خواهد شد.
نکته مهمی که باید خاطرنشان کرد این است که هدف قیمتی که محاسبه میشود درواقع کمترین مقدار مورد انتظار از تغییرات است.
قیمت اغلب نوسان قابلتوجهی در اطراف هدف دارد.
قیمتها معمولاً بیشتر از هدف قیمتی تغییر میکنند.
داشتن یک هدف قیمتی برای بررسیها، ابزار مفیدی برای کمک به تشخیص پتانسیل تغییرات یک سهم برای رسیدن به حد مورد انتظار است.
تخطی بازار از اهداف تعیینشده قیمت، حداقل اتفاقی است که ممکن است بیافتد.
بیشترین میزان تغییر معمولاً از حرکت قبلی الگو به دست میآید.
برای مثال اگر هنگام رشد، قیمت از 30 به 100 رسیده باشد، بیشترین میزان افت برگشت از بالاترین نقطه الگو که همان سر میباشد به نقطه 30 میباشد.
در الگوهای برگشتی میتوان گفت که حداکثر تغییر، رسیدن به آنجایی است که در ابتدا بوده است.
تنظیم اهداف قیمتی
هنگام تعیین اهداف قیمتی برای الگوها، فاکتورهای دیگری نیز باید مدنظر قرار گیرند.
تکنیکهای محاسبه از روی الگوی برگشتی قیمت مانند کاری که برای الگوی سر و شانههای بالا انجام دادیم در حقیقت اولین مرحله است.
فاکتورهای تکنیکالی دیگری نیز وجود دارند که باید در نظر گرفت.
برای مثال اینکه خطوط حمایت قوی که بهوسیله کفهای مهم در طی روند نزولی قبلی به وجود آمدهاند در چه سطوحی قرار دارند؟
معمولاً در بازارهای افزایشی، قیمتها در این سطوح متوقف میشوند و یا اینکه چند درصد قیمت تغییر میکند؟
بیشترین هدف 100% برگشت و یا 50% و 66% از سطوح برگشتی در کجا قرار دارد؟
این سطوح اغلب حمایت قابلتوجهی را برای بازار ایجاد میکنند.
آیا شکاف قابلتوجهی وجود دارد؟
عملکرد چنین شکافی میتواند بهعنوان فضای حمایتی باشد.
آیا روند بلندمدت قابلملاحظهای در درون بازار وجود دارد؟
تحلیلگر تکنیکی باید سایر اطلاعات تکنیکی را در محاسبه دقیق هدف قیمت از طریق الگوهای قیمت موردبررسی قرار دهد.
برای مثال اگر طبق محاسبات قیمت پایین هدف 30 به دست آمد و حمایت برجستهای روی قیمت 32 وجود داشت،
تصمیم عاقلانه این است که 31 را جایگزین 30 کند.
بهعنوان یک قانون کلی زمانی که یک اختلاف جزئی بین هدف قیمتی و خط حمایت و یا مقاومت نزدیک به آن باشد اغلب بهترین تصمیم این است که هدف قیمتی را آن خط حمایت و یا مقاومت قرار دهیم.
اغلب لازم است که هدف قیمتی بهدستآمده را با سایر اطلاعات تکنیکی محاسبهشده تطبیق دهیم.
تحلیلگر ابزارهای مختلفی برای این تغییر در اختیار دارد ولی ماهرترین تحلیلگر کسی است که بداند چگونه این ابزارها و قیمتهای بهدستآمده را
بهدرستی ترکیب کند و قیمت مناسب را تشخیص دهد.
سر و شانههای کف یا معکوس
نمودار سر و شانههای کف و یا سرو شانههای معکوس که گاهی ایجاد میشود مانند تصویر نمودار سر و شانههای سقف در مقابل آینه میباشد.
همانطور که در شکل 5-2- الف، مشاهده میشود.
سه موج نزولی مهم و یا سه فرورفتگی وجود دارد و قسمت سر اندکی از دو حفرهی دیگر عمیقتر میباشد.
در این الگو نیز شکسته شدن خط گردن برای کامل شدن آن ضروری است.
تکنیکهای محاسبه قیمتهای هدف مانند الگوی برگشتی سر و شانههای سقف میباشد.
تنها تفاوت جزئی که در کف میتواند وجود داشته باشد این است که تمایل بیشتری برای حرکات بازگشتی به سمت گردن وجود دارد
که بعد از موج نزولی اتفاق میافتد (شکل 5-2- ب را مشاهده کنید).
شکل 5-2 – الف.
مثالی برای الگوی برگشتی سر و شانههای معکوس.
کف در این الگو عکس دقیقاً تصویر الگوی سر و شانهای سقف میباشد.
تنها تفاوت چشمگیر در این دو الگو حجم معاملات نیمه دوم الگو میباشد.
حجم معاملات شانهی راست بیشتر از حجم معاملات شانهی چپ میباشد و هنگام شکسته شدن خط گردن باید شاهد انفجار در معاملات باشیم.
برگشت به خط گردن اغلب در این نمودارها اتفاق میافتد.
شکل 5-2- ب. نمودار سرو شانه کف.
خط گردن شیب ملایمی دارد.
برگشت بعد از شکسته شدن خط گردن همانطور که شکل (فلش) مشاهده میشود ممکن است
برای مدت کوتاهی رخ بدهد ولی موقتی میباشد و بهزودی روند صعودی خواهد شد.
بزرگترین تفاوت بین این دو نمودار سر و شانه در قسمت حجم معاملات میباشد.
حجم معاملات در نمودار سر و شانه معکوس، نقش بهمراتب مهمتری را در شناسایی و تکمیل الگو بازی میکند.
این نکته در مورد اغلب الگوهای کف وجود دارد.
قبلاً مطرح کردیم که اصطلاحاً «بازار تمایل دارد که در جهت وزن خودش بیافتد» در کفها بازار برای آغاز روند افزایشی جدید نیاز به افزایش قابلتوجهی در
فشار خرید دارد که در حجم معاملات منعکس میشود.
راه تکنیکیتر برای بررسی این تفاوت این است که هر بازار فقط پس از یک رکود یا سکون میتواند نزول کند.
کاهش تقاضا یا تمایل برای خرید در میان معاملهگران اغلب برای هدایت بازار به سمت نزول کافی است .
اما بازار پس از سکون و ناکارایی نمیتواند ناگهان صعود کند.
قیمتها تنها در صورت برتری یافتن تقاضا بر عرضه و هجوم بیشتر خریداران نسبت به فروشندگان میتواند صعود کند.
الگوی برگشتی حجم معامله در کفها بسیار به چیزی که برای سقفها در نیمه نخست الگو اتفاق میافتد، شبیه است.
به این معنی که حجم معامله در قسمت سر نسبت به شانه چپ کمی کمتر است.
موجی که از قسمت سر شروع میشود نهتنها باید افزایش فعالیت خریداران را نشان دهد.
بلکه میزان حجم باید از حدی که در رالی مربوط به شانه چپ اتفاق افتاد فراتر برود.
موج نزولی به سمت شانه راست باید با حجم معامله پایینتری همراه شود.
نقطه بحرانی در رالی مربوط به عبور از گردن اتفاق میافتد.
درصورتیکه شکستن خط گردن با اطمینان اتفاق بیافتد قطعاً شاهد افزایش انفجاری در حجم معاملات خواهیم بود.
این نقطه جایی است که کف از سقف بیشترین اختلاف را دارد.
در کف زیاد بودن حجم معاملات بهطور واضح یک عامل اساسی برای تکمیل یک الگوی واقعی است.
حرکت بازگشتی در کفها برخلاف سقفها اتفاق بسیار رایجی است و همراه با حجم معاملات کمتری است.
بهعلاوه روند صعودی جدید باید همراه با حجم معاملات سنگینی باشد.
تکنیکهای اندازهگیری دقیقاً مشابه الگوی سر و شانه سقف است.
شیبخط گردن
خط گردن در الگوی برگشتی سر و شانه سقف معمولاً شیب ملایم و رو به بالایی دارد.
برخی اوقات این خط افقی میشود.
ولی این دو حالت تفاوت چندانی باهم ندارند.
هرگاه خط گردن در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی شد نشانهی ضعیف بودن بازار است و اغلب به دنبال آن شانه راست ضعیفی نیز شکل میگیرد.
تحلیلگر تا شکسته شدن خط گردن صبر میکند و اگر قصد فروش داشته باشد باید کمی بیشتر تأمل کند .
زیرا در حالتی که شیبخط کاهشی باشد اخطار فروش دیرتر و پس از اتمام حرکات قبلی صادر میشود.
در الگوهای پایهای، خطوط گردن اغلب دارای شیب ملایم رو به پایینی میباشند.
خط گردن صعودی نشانهی قدرت بالای بازار است ولی بازهم این مشکل وجود دارد که اخطار دیرهنگام صادر میشود.
الگوهای سر و شانههای مرکب
حالتهای مختلفی از الگوی برگشتی سر و شانهها ممکن است رخ بدهد که آنها را الگوهای سر و شانه مرکب مینامند.
در این الگوها ممکن است دو سر و یا دو شانه راست و یا چپ داشته باشیم.
البته این الگوها چندان رایج نیستند اما همان کاربردها را در پیشبینی بازار دارند.
یکی از نشانههای مفید در مورد این الگوها تمایل بسیار شدید آنها برای رعایت تناسب در الگوی سر و شانهها میباشد.
این بدین معنی است که داشتن یک شانه واحد در سمت چپ شانه واحدی نیز در سمت راست به دنبال دارد و اگر دو شانه چپ داشته باشیم.
در سمت راست نیز انتظار دو شانه را داریم.
تاکتیکها
تاکتیکهای بازار در تمام معاملات نقش مهمی دارند.
همه معاملهگران تکنیکی علاقهمند نیستند تا برای وارد شدن به بازار منتظر شکسته شدن خطوط روند باقی بمانند.
همانطور که در شکل 5-3 نشان دادهشده است اغلب معامله گران پرتکاپو به این باور رسیدهاند که الگوی برگشتی سر و شانه معکوس را درست تشخیص دادهاند .
و هنگامیکه شانه راست در حال شکل گرفتن است بررسی دقیقی را آغاز میکنند.
ممکن است آنها با اولین اخطار خرید بعد از اتمام روند کاهشی شانه راست وارد بازار بشوند.
برخی ممکن است فاصله رالی را از انتهای سر تا خط گردن را اندازه بگیرند (نقطه C تا D) و در سطح برگشتی 50% و یا 66% اقدام به خرید کنند.
کسانی هستند که ممکن است خط روند کاهشی را از نقطه D تا نقطه E رسم کنند و بلافاصله بعد از شکست این خط روند خرید کنند.
ازآنجاکه این الگوها به نحو قابلتوجهی قرینه هستند برخی ممکن است زمانی که شانه راست بهاندازه شانه چپ پایین آمد در کف اقدام به خرید کنند.
بسیاری از خریدهای پیش از موعد هنگامیکه شانه راست در حال تکمیل است انجام میشود.
اگر بررسیهای دقیق اولیه نشان دادند که روند شامل فرصتهای پرسودی میباشد.
میتوان هنگام نفوذ به خط گردن و یا در حرکت برگشتی به خط گردن خریدهای بیشتری را انجام داد.
شکل 5-3. تاکتیک در یک الگوی برگشتی سر و شانه معکوس.
خیلی از خریداران درزمانی که شانه راست در حال تکمیل است خرید را آغاز میکنند (نقطه E).
گاهی زمانی که 50% و 66% از رالی قبل یعنی فاصله C تا D طی شد .
یعنی روند نزولی در شانه بهاندازه نقطه A و یا زمان شکست خط روند پایینی (خط «1») زمان ورود عدهای دیگر به بازار است .
که همه اینها فرصتهای زودهنگام برای ورود به بازار است.
میتوان چنانچه فرصتهای خوبی پیشبینی شد:
در زمان شکست خط گردن و یا در حرکت برگشتی به خط گردن میزان خرید را افزایش داد.
الگوهای سر و شانههای شکستخورده
زمانی که قیمت از خط گردن در شانه راست عبور میکند و الگو سر و شانه تکمیل میشود.
قیمتها نباید به سطوح قبل از شکست خط گردن برگردند.
در نمودار سر و شانه سقف، هرگاه قیمتها از خط گردن عبور کنند و روند نزولی آغاز گردد.
هرگونه بازگشت قیمت به بالای خط گردن به جرات اخطار شدیدی است مبنی بر اینکه اخطار اولیه اشتباه بوده .
و در این حالت گفته میشود الگوی برگشتی سر و شانهها ازدسترفته است.
اینگونه الگوها از حالت سر و شانههای کلاسیک خارج میشوند ولی در خیلی از اوقات قیمتها روند اصلی خود را ادامه میدهند
(چه پیش از شکستن خط گردن و چه پسازآن).
در اینجا دو نکته مهم وجود دارد.
اول اینکه هیچکدام از الگوها قطعیت ندارند.
آنها در اکثر زمانها درست کار میکنند ولی نه همیشه.
نکتهی دوم این است که تحلیلگران تکنیکی همواره باید هوشیار باشند و نشانههایی که میگویند تحلیلشان اشتباه بوده است را دریافت کنند.
یکی از بزرگترین رازها برای بقاء معامله گران در بازارهای مالی این است که ضررشان را محدود کنند و بهسرعت از معاملهای که وارد ضرر شده است خارج شوند.
یکی از بزرگترین مزایای تحلیل تکنیکی، توانایی آن در اخطار دادن سریع به معامله گران است .
مبنی بر اینکه در خلاف جهت حرکت بازار سرمایهگذاری کردهاند.
توانایی و تمایل به تشخیص سریع اشتباهات در معامله و عکسالعمل دفاعی سریع قابلیتی است که بهسادگی در بازارهای مالی به دست نمیآید.
سر و شانهها بهعنوان یک الگوی تحکیمی
قبل از آنکه به بررسی الگوی بعدی بپردازیم یک نکته نهایی در مورد الگوی سر و شانهها باقیمانده که باید به بررسی آن بپردازیم.
این مبحث را با معرفی این الگو بهعنوان اصلیترین و قابلاعتمادترین الگوی بازگشتی آغاز کردیم.
اما باید آگاه باشید که این الگو در برخی مواقع بیشتر بهعنوان یک الگوی تحکیمی عمل میکند تا اینکه یک الگوی بازگشتی باشد.
البته هرگاه این اتفاق بیافتد باید آن را یک استثنا تلقی کرد نه یک قانون.
در این مورد در فصل 6 – الگوهای ادامهدهنده – بیشتر بحث میکنیم.
سقفها و کفهای سهقلو
خیلی از رفتارها و نقاطی که برای الگوی برگشتی سر و شانه تعریف کردیم شامل حال سایر الگوهای بازگشتی نیز میشوند.
(به شکلهای 5-4 – الف نا 5-4 ج نگاه کنید).
الگوی سقفها و کفهای سهقلو که وقوع آنها کمتر رخ میدهد درواقع حالت خاصی از الگوی سر و شانهها میباشند.
تفاوت اصلی آنها در این است که نقاط سقف و یا کف آنها در سطوح یکسانی قرارگرفتهاند (شکل 5-4 – الف را نگاه کنید).
چارتیستها اغلب با جدا دانستن الگوی برگشتی سقفها و کفهای سهقلو با الگوی سر و شانهها مخالف هستند.
این نوع نامگذاری صرفاً جنبه آموزشی دارد زیرا هر دو الگو تقریباً مطلب واحدی را بیان میکنند.
ادامه دارد ……..
جمع آوری و ترجمه از کتاب :
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه
ادامه مطلب در : برگ هجدهم
قسمت قبل در : برگ شانزدهم
شروع این آموزش در : برگ اول